مدیریت پروژه ساخت در واقع شاخهای از علم مدیریت پروژه است که در آن پروژه، به طور خاص یک پروژه ساخت و ساز است. دانش مدیریت پروژه در ابتدا یک حرفه بوده و در گذر زمان تبدیل به علم شده است.
مدیریت پروژه به طور کلی چه مفهومی دارد؟
مدیریت پروژه استفاده از دانش، مهارتها، ابزارها و تکنیک هاست، تا فعالیتهای انجام شده در پروژه و انتظارات پروژه را برآورده کند.
مدیریت پروژه در گذشته به صورت غیررسمی انجام میشد ولی در اواسط قرن بیستم به عنوان حرفهای مشخص پدیدار شد. یک مطالعه در سال 2013 توسط بنیاد CMAA نشان داد که استفاده از مدیر پروژه حرفهای، موجب صرفهجویی در هزینه، جلوگیری از مشکلات یا کاهش آنها شده است و نتایج با کیفیتتری را برای صاحبان تولید میکند.
پروژهها در عمران، پروژههای ساخت، تخریب یا بازسازی و ارتقا یک سازه هستند. به طور کلی یک پروژه عمرانی از سه طرف (به استثنای مدیر ساخت) تشکیل شده است:
۱. کارفرما، کسی که پروژه را تعریف می کند. کارفرما یا مستقیما و یا از طریق روشهای مختلفی پروژه را تأمین مالی میکند.
۲. معمار و مهندس مشاور که پروژه را طراحی میکنند.
۳. پیمانکار عمومی، که مرحله اجرا و نظارت بر آن را بر عهده دارد و پیمانکاران فرعی را مدیریت میکند.
مدیریت پروژه در عمران با عنوان «مدیریت پروژه ساخت» یا به اختصار «مدیریت ساخت» شناخته میشود که در ادامه به توضیح بیشتر در مورد آن میپردازیم.
مدیر ساخت کیست؟
مدیر ساخت فردی است که توسط بخش اجرایی تعیین میشود تا تیمِ مسئول دستیابی به اهداف پروژه را هدایت و رهبری کند. در واقع این شخص مسئول هماهنگی و یکپارچهسازی فعالیتهای ضروری برای پیشرفت و اجرای پروژهی ساخت و نیز ایجاد تغییرات در برنامه آن است.
به بیان دیگر، مدیریت ساخت؛ برنامه ریزی، هماهنگی و کنترل یک پروژه ساخت از ابتدا تا انتها است. در واقع میتوان گفت این نوع از مدیریت، یک خدمت حرفهای است که با مدیریت درست برنامه، هزینه، کیفیت، ایمنی، زمان و عملکرد، به پیشرفت درست پروژه کمک میکند. هدف از مدیریت ساخت، پاسخگویی به نیاز کارفرما و ارائه یک پروژهی عملی و اقتصادی است. مدیر ساخت نظارت بر کل پروژه را مستقیما برای کارفرما فراهم میکند.
در پروژههای عمرانی، کارهای بسیاری باید انجام شود، بنابراین لازم است صنعتگران مختلف کارگران ماهر و نیمه ماهر در محل حضور داشته باشند. پس منطقی است که برای مدیریت چنین پروژههایی از مدیر ساخت استفاده شود، البته مدیر ساخت نه فقط برای سازماندهی کارگران بلکه برای بررسی پیشرفت پروژه در فازهای مختلف، از طراحی گرفته تا تکمیل پروژه نیز استفاده میشود.
مدیران ساخت از طریق آموزش و تجربه یاد میگیرند که چگونه با مالک، معمار، طراح، پیمانکار عمومی و سایر ذینفعان همکاری کنند تا با ارائه برنامهای دقیق، پروژه را به موقع متناسب با بودجه و با کیفیت استاندارد و مورد انتظار کارفرما، در زمان تعیین شده تحویل دهند. این برنامههای دقیق در زمینه ایمنی و امنیت پروژه و مدیریت ریسک نیز به کارفرما کمک میکند.
یک مدیر ساخت خوب، کارایی و اثربخشی در پروژه را بهبود میبخشد. برای توضیح بیشتر باید به این نکته اشاره کرد که کارایی به معنای انجام درست کار و اثربخشی به معنای انجام کار درست است.
واحد مدیریت ساخت در هر پروژه دغدغههای زیادی دارد که اصلیترین آنها عبارتند از :
• مطالعات مهندسی و تحقیقات و مهندسی ارزش
• ارائه مشاوره در مورد روشهای ساخت، مصالح و ماشینآلات بهینه
• ارائه مشاوره در مورد روش مناسب برای قرارداد و مدیریت پیمان
• افزایش بهرهوری
• برآورد هزینهها، کنترل و به هنگامسازی
• مدیریت سرمایهگذاری
• کمک در برگزاری مناقصات
• کنترلهای مربوط سلامت، ایمنی و محیط زیست
• استفاده بهینه از منابع محدود
• حل پیچیدگیهای مهندسی
• مدیریت تغییرات
• مدیریت کارگاه ساختمانی
• مدیریت کیفیت و نیاز به نمونهگیری، آزمایش و بازرسی
• مدیریت برقراری ارتباط بین ذینفعان
• دستیابی به اهداف یا قیود پروژه شامل: زمان، هزینه، کیفیت، ایمنی و محیط زیست
• ارائه مشاوره در مورد امکانسنجی، قابلیت ساخت، هزینه و برنامهریزی طرح
• ارائه مشاوره در مورد مصوبات قانونی
• مدیریت ارتباطات و انتشار اطلاعات با ذینفعان
• ریاست جلسات پیشرفت کار پیمانکاران و مشاوران و تهیه صورتجلسهها برای کارفرما
چرا باید در پروژههای ساخت و ساز مدیر داشته باشیم؟
صنعت ساخت یکی از بزرگترین و مهمترین صنعتهای موجود در جهان است. محصولات صنعت ساخت بستر را برای تولیدات صنعتی فراهم میکنند؛ همچنین گردش مالی سالانه پروژههای ساخت در جهان معادل ۱۰ الی ۱۵ درصد تولید ناخالص داخلی کل دنیا میباشد ذکر این نکته خالی از لطف نیست که این بخش ۷% جمعیت کاری دنیا را استخدام میکند.
بنابراین با حجم زیادی از پول و نیروی کاری در ارتباط هستیم پس باید برنامهای برای مدیریت و برنامهریزی آنها داشته باشیم.
پس از بررسی بسیاری از پروژهها در سالهای اخیر، تقریباً نیمی از پروژههای ساختمانی از مرز بودجهشان رد شدند و بیش از نیمی از آنها، پس از زمان برنامه ریزی شده به پایان رسیده بودند. برای جلوگیری از این مشکلها باید مدیریت قوی بر روی پروژهها نظارت داشته باشد که تا حد ممکن دچار چنین مشکلاتی نشوند.
تجربههای یک مدیر ساخت
یک مدیر ساخت فردی است که دارای مهارتها، تجربه ها، دانش و اطلاعات زیادی در مورد پروژههای دیگر و پروژههای قبلی خودش است. بنابراین میتواند با استفاده از این تجربهها، دانش و مهارت، از شکست و ناکامی در پروژه حال حاضر جلوگیری کند.
از عواملی که باعث شکست در پروژههای ساخت به دلیل مدیریت ضعیف شده است؛ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. قرارداد نامناسب
۲. قیمت پیشنهادی نامناسب
۳. نداشتن برنامه زمانی و یا پیش نرفتن با آن که باعث تاخیر میشود.
۴. افزایش هزینههای بیمه در اثر تکرار حوادث در کارگاه
۵. افزایش هزینه پیمانکاران فرعی و روابط ضعیف آنها با پیمانکار اصلی
۶. افزایش هزینههای مصالح به دلیل خرید و انبار کردن نامناسب
انواع مدیریت ساخت
به طور کلی مدیریت ساخت را میتوان به دو نوع کلی تقسیم کرد: مدیریت سنتی و مدیریت جدید
مدیریت کلاسیک یا سنتی
فرایند انجام کارها (دستیابی به هدف) به وسیله کار کردن با یکدیگر است؛ اما تاکید بر روی هدف یا مورد نهایی است و توجه کمی به افراد درگیر دارد.
مدیریت جدید
به پذیرش سطوح مختلف رویکردهای زیر اشاره میکند :
رویکرد مدیریت فرایند (سیستم): در این رویکرد اعتقاد بر این است که مدیریت پروژه ساخت در واقع توسعه یک سیستم است؛ پس دارای ورودی، بخش پردازش و خروجی میباشد.
۱. رویکرد مدیریت علمی برای پشتیبانی از تصمیم: در این رویکرد گفته میشود که مدیریت یک فعالیت منطقی است؛ پس باید با استفاده از مدلها و فرآیندهای علمی و ریاضی تصمیمگیری درستی انجام داد.
۲. رویکرد علوم رفتاری برای توسعه منابع انسانی: در رویکرد علوم رفتاری، تمرکز بر روی افراد درگیر پروژه، انگیزهها و مسائل روانشناختی افراد است. با توجه به اینکه مدیریت مستلزم انجام کارها از طریق افراد است و این افراد تعاملاتی با یکدیگر، با رئیس و زیردست خود دارند؛ باید با استفاده از علوم رفتاری آنها را به خوبی مدیریت کرد.
۳. رویکرد استراتژیک برای داشتن رقابتی پایدار: مدیران ساخت باید از استراتژی پروژه خود آگاه باشند و برای دستیابی به نتایج مثبت در این زمینه تلاش کنند.
حضور مدیر ساخت در پروژه مزیتهای بسیاری دارد؛ از جمله اینکه زمان کل پروژه با همپوشانی طراحی و ساخت و ساز کاهش مییابد؛ به عنوان مثال نازککاری ممکن است شروع شود در حالی که بتنریزی طبقات بالاتر هم چنان در حال انجام باشد و وظیفه هماهنگی این فعالیتها با یکدیگر، بر عهده مدیر ساخت است. از طرف دیگر، این شخص میتواند در طراحی و فرآیندهای برنامهریزی پروژه سهیم باشد. همچنین حضور کسی که نقشها، خطرات و روابط را برای همهی طرفهای قرارداد روشن کند، بسیار مهم و حیاتی است که این وظیفه بر دوش مدیر ساخت خواهد بود. به طور کلی امروزه انجام پروژههای عمرانی بزرگ، بدون وجود واحدی برای مدیریت پروژه ساخت غیرممکن به نظر میرسد.
مپسا | نرمافزار آنلاین حسابداری پروژه ساخت و ساز |
---|
پاسخ دهید